قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

از خواب من
مردی از 
سمت چپ دنده اش بلند شد
و صُبح
سطل زباله خانه را 
به اتش کشید

حسین طاهری(رها)/مرداد ماه نود



بیشتر از این حرفی ندارم!

دانه دانه گلهای پیراهنت را میچینم.

می رسم به دشت لختی که تن تو باشد.

اینجا سرزمین من است.

کشوری که یک نفر جمعیت دارد.

گاهی وقتا مجبوری احمق باشی

می نویسم:


"لب های تو"


و بعد،روی ِ شعر دست می کشم...





هفته ی ِ خاکستری،پست ِ بغض آور!! از آصف نوروزی


همین!

عشق چونان می کُند

که کوره با آهن

که سیگار با ریه

شاعر با کلمه

خاطره با بُغض

باید تلو تلو . . .

قبل از تو هیچ سگی پارس نکرد،

هیچ اسبی شیهه نکشید،کسی سُم نکوبید!

ای-

بی سر و صدا ترین زلزله ی ِ تاریخ؛