قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

ط ِ ه ران

کافیست کمی دلت گرفته باشد
غروب ها-
همه شان جمعه می شوند

همین

تمام ِ روز در سکوتم،
مبادا-که از حرفی
میز ِ شام را
به تنهایی بچینم!


www.writerclub.org

دوستان ِ عزیز،محله ای مجازی برای همه ی ِ ما.برای ِ عضویت آدرس میل تون رو برام بذارید تا شما رو دعوت کنم.

مثل ِ پله

درباره ی ِ تو

و شعر های ِ من

و اینکه کلمات-چطور

عاشق ِ هم می شوند؛

من نه ابراهیم نه اسماعیل،بل رهام؛

پا نمی کوبم روی زمین
تار رسیدن به آب شرکت زمزم
یا کشفِ گنجِ فلان پادشاهِ قرنِ مرده
قارون،شاه،رهبر حتا...
پا نمی کوبم رویِ زمین تا بارانی تصمیم به ریختن بگیرد
یا مثلا جنگل ها،
دیگر کتاب و کتابخانه نشوند
برای این هم نیست_
که تورم فلان قدر درصد است!
باور کن
فقط یک دانه
از آزادی هایِ پشتِ ویترین را می خواهم 
 

90

بیا

با هم

هر چه زانوی ِ غم است

بغل کنیم