قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

والا؛

دشت ِ سر سبز و گلهای ِ سرخش

زردش،آبی اَش

زیر سایه نشستن توی ِ باغ

کنارِ جویِ آب و

این ها را بی خیال...


با پدرت صحبت کردی؟!


(ح.ر)

فرصت

کلی شعر برای ِ تو دارم

کلی حرف برای ِ زدن

فقط کمی مجال بده!

برای ِ نفس کشیدن


(ح.ر) 

 

+برای ِ پوریا(خرمگس ِ خال تور ِ دوس داشتنی)آرزوی ِ سلامتی داشته باشیم.

اتفاق خودش می افتد!

لابُد اتفاقی افتاده است

که شعری این چنین روی ِ کاغد

مردی این چنین روی ِ خاک؛

بله!

اینبار بر خلاف ِ همیشه،شعر نمیذارم!

من با کمک ِ یکی از دوستان در حال راه اندازی یک انجمن ادبی در منطقه 6 تهران هستم.این انجمن از یک هسته اصلی به عنوان اعضای ِ اصلی تشکیل میشه که 6 نفر عضو داره.این اعضا باید در تمامی ِ جلسات انجمن حضور داشته باشن.بعد از تشکیل ِ هسته یِ اصلی عضو گیری شروع میشه که خیلی راحت انجام میشه.حالا همینجا از همه دوستان میخوام اگه کمکی ازشون بر میاد دریغ نکنن!

 

:(

آه که عاقبت جدا ماندند؛

چشم هایَت

شانه هایَم