آسمان ریسمان می بافد
تا شب را
با تو سحر کُند؛
حالا که کسی به فکر شعر های ِ ما نیست!شاعر نباشیم شاید بهتر باشد،اینطور نیست!؟
تو بخواب،
پاسبانی می دهم
شب ِ چشمان ِ تو را؛
هر کس
هر کجا
سیگاری بکشد
آن جا
معبد ِ اوست
(برای آقایی که یک روز این نوشته را دوست داشت)!
صندلی ِ روبروی ِ من خالی است
یعنی
پر است از نبودن ِ تو؛
حسین هنوز رهاست،دوازدهم شهریور؛برای ِ ایران