قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

تخماتیک

به قولی،هنوز عکس یارو رو دیوارمه.


هنوز پرسه،حالا هر جا،کارمه.


تو رویام،هنوزم سیگار میخرم.


میگم از این شنبه دیگه ترک میکنم.


-با عرض پوزش از هر کی حال نکرد با این نوع ریدن به شعر.


و سر کوچه ملی یه مرد،یه مرد/که سی سال پیش،ساعتش یخ زده.


+وقتی بمیرم،ایستگاه بعدی روح من،آغوش توست.



حقوق بشر

سیگار هایی که در نطفه خفه شدند! 

 

+به احترامشان یک دقیقه حبس نفس. 

 

سر زده است افق!

تو مایع حیات من هستی، 

تویی که از چشمه ناخوش پدرت جوشیدی. 

در رودهای مادرت،جریان را تعریف کردی. 

و در دریای بی ذوق حاملگی او،بکارت را ترجمان شدی. 

تو مایع حیات من هستی، 

به راستی،تو تنها کسی هستی که میتوانم واقعا در آغوش بگیرمش. 

 

+سر زده است افق!ما هنوز بیداریم... 

 

گذر از نوعی دوست داشتنی

زمستون که رفت.


دلم واسه شالگردنم تنگ شد،واسه یخ زدن حوض وسط مسجد،واسه کز کردن گربه-کنج حیاط خلوت،واسه کفترای بغ کرده،روی سیم برق،واسه ها کردن رو شیشه اتاق-وقتی همه خوابن،واسه لم دادن کنار بخاری.