امروز یه کتونی خریدم،بعد از مدت ها...
اونم زرنگی.از اونایی که حتما باید باهاش موتور سوار شی...
میخوام تا یه مدت تغییر شخصیتی بدم..
کی باورش میشد؟
آنتن رادیو رو دادم پایین،نا امید شده بودم ازش،خاموشش کردم.پتو رو زدوم کنار.اِی دادِ بر من،هر چی خاکستر از سر شب جمع کرده بودم تو اون زیر سیگاری،ریخت بیرون.به پشت رو تشکم خوابیدم.یه دستی به سرِ کچلم کشیدم،جاشون دادم زیر سرم/خیره به تخت بالایی،به فکر تو.
+دَنگ دَنگ،لحظه ها گشت تمام.