قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

no thing

نمی دانم چرا، ولی اتفاقی در درونم افتاد. شروع کردم به دادن زدن بر سر او (کشیش زندان)، فحش دادم و به او گفتم که بیخودی برای من دعا نکند. دست بردم و یقه عبایش را گرفتم. داشتم هر چه در قلبم بود را بر سرش می ریختم، فریادهای عصبانیت و فریادهای مسرت. به نظر می آمد او در مورد همه چیز مطمئن است، درست نمی گویم؟ با این وجود، همه آن اطمینانش به اندازه تار مویی از یک زن هم ارزش نداشت. او حتی در مورد زنده بودن خود هم اطمینان نداشت، چرا که مانند مردگان می زیست 

 

بیگانه/آلبر کامو 

 

no thing

نظرات 27 + ارسال نظر
آنشرلی چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ب.ظ http://cupid89.blogfa.com/

کتابش و دوست دارم
خوندم

زیبا بود

شاهکار دوم کامو/بعد از سقوط

آنشرلی چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ب.ظ http://cupid89.blogfa.com/

واسه چی بپیچونم؟

نقاشی ها/

من چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ

همه ما روزی خواهیم مرد... پس مهم نیست که چگونه و چه زمانی این اتفاق می افتد
و
سکوت اختیار کردن یعنی که ما به خود اجازه ی این باور را بدهیم که عقیده ای نداریم ، که چیزی نمی خواهیم


و اینکه منظورم از دیدنت اینجا نبود

حسام چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ب.ظ

So close no matter how far / Couldn't be much more from the heart / Forever
trust in who we are / And nothing else matters / Never opened myself this way
...



حس علاقم به بیگانه ی کامو واین آهنگ متالیکار مخلوط شد حسین یهویی...
من عاشق چند خط اول این کتابم../

من چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

اومدم خونه ی جدیدت .

آنشرلی چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:54 ب.ظ http://cupid89.blogfa.com/

اخه نقاشی هام که سیاسی نیست
می خوای واست میل کنم؟

پروانه چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.parva2006.blogfa.com

به کوچه دل من که به بن بست می رسد پرستو باش

آژی دهاک چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ب.ظ http://www.divoonehkhoneh5.blogfa.com

ااا...
نگاه کن....این بیگانه همین جوری افتاده تو کتابخونه ما و من نمی خونمش....
ممنون و سبز باشی!

اختر چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:49 ب.ظ http://www.chitaaa.blogfa.com

دارم کتاب شیعه گری و امام زمان اثر دکتر مسعود انصاری رو می خونم. عجب چیزیه لامصب.
ببین مثلا نوشته دلیل اینکه در نیایش های اسلامی اصطلاح "الله اکبر" مرسوم شده اینه که "الله" بزرگ ترین بت کعبه بوده. وجود الله اکبر در نیایش های اسلامی این پرسش رو بوجود میاره که آیا دین اسلام دین یک خدایی و یا چند خدایی است. زیرا اگر الله از سایر خداها بزرگتر باشد باید خدایان دیگری نیز در طراز او وجود داشته و دین اسلام چند خدایی باشد. به هر حال اصطلاح الله اکبر ادامه ی روش بت پرستان تازی های زمان جاهلیت است که شاه کلید نیایش های مسلمانان شده و شوربختانه آن ها به مفهوم آن توجهی ندارند!

حسین رها چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

میخوای من و تو رو با هم بگیرن ببرن!پرونده ی خوبی که نداریم...
ولی فک کنم باید بگیرم بخونم.

اختر چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:10 ب.ظ

راس می گی. خوب پاک کن اون کامنتو.

میزارم باشه روشنگری بشه/

آنشرلی چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:12 ب.ظ http://cupid89.blogfa.com/

آدرس میل؟

وایسا!!

پروشا چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:20 ب.ظ

اون صفحه های آخر کتاب...کتابو بوسیدمو رنگ لبم موند روش تا ابد...دارم میریزم تو خودم.

مهشید چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ب.ظ

عاشق این کتابم
پایانش که فوق العادست... پوچی دنیا...

۳۰ما چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.sadsaltanhayi.blogfa.com

به سلام دااش حسین ....


بیگانه رو خوندم اما اصن یادم نیست

I Q !

۳۰ما چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.sadsaltanhayi.blogfa.com

لینک میشوید ....

absolution چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.absolution.blogsky.com

Kill her

سحر چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.fly8.blogfa.com

nothing?

اوه،بله،هیچ چیز

پروشا چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ب.ظ

بیا و یه رفیق نوشتی بنویس

تو چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

من عاشق چند خط آخر این کتابم...

برای اینکه همه چیز کامل باشد, و برای اینکه خودم رو کمتر حس کنم, برایم فقط این آرزو مانده بود که در روز اعدامم, تماشاچیانم بسیاری حضور بهم برسانند و مرا با فریادهای پر از کینه خود پیشواز کنند.

مو به تن ادم سیخ میشه/مورسو

caffè nero چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ب.ظ http://eternal.blogsky.com

بله خوب

آژی دهاک چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ب.ظ http://www.divoonehkhoneh5.blogfa.com

آه خدای من...
به دکتر مملکت!۰(خودم رو میگم!) تیکه می اندازی...

آه خدای من!دیدی آپارتمان به کی رسید/

مژده پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.fasle-sardd.blogfa.com

عاشق این کتابم.

یه هموطن پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:59 ب.ظ

کاش منم می خوندمش

دون ژوان جمعه 24 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ق.ظ http://www.don-juan.blogsky.com

چرا یادم انداختی!؟

مهرنوش دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ب.ظ http://kochneshin.blogsky.com

از بیگانه نوشتی اما من یاد تاتر کالیگولا افتادم که صابر ابر کولاک کرده بود اصلا کل کار محشر بود بخصوص موسیقی اش...
بگو چه ربطی داشت...

ربط که داشت،ولی متاسفانه تئاترشو ندیدم!!

دلارام شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:26 ق.ظ http://delaram360.blogsky.com

در اینکه این کتاب یه شاهکاره حرفی نیست البته بعد از la chute
موروسو از اون دسته ادمایی که برای خودشون زندگی می کنه به نظرم قشنگترین لحظه کتاب جملات اغازینه
امروز مامان مرد شاید دیروز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد