قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

.۱۰.

 آسمان لاجوردی، باغچه سبز و گلهای روی تپه باز شده، نسیم آرامی بوی گلها را تا اینجا می  

 

 آورد

  

 ولی چه فایده؟

 

 من دیگر از چیزی نمیتوانم کیف بکنم، همه اینها برای شاعرها و بچه ها و کسانیکه تا آخر  

  

عمرشان بچه می مانند خوبست!

 

 با کوریون،دخو،دون ژوان،زنی که وجود ندارد،اختر و و و تا پاییز

 
نظرات 60 + ارسال نظر
شیما چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:39 ب.ظ http://motevalede18tir.wordpress .com

نیستی دوست عزیز؟!.با خیانت از خودی است به روزم. البته به همراه کمی فیلتر : )
لطفا از ابزار فیل کشی استفاده فرمایین...:)

کوریون چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

دیدی این مادربزرگ وسواسی ها رو که تا نوه نبیره هاشونو جمع نکنن دست به غذا نمی برن ؟ نگو ندیدم که فحش میدم!
شروع کن به نوشتن تا من باقی بچه ها رو جمع می کنم ..
تصدقت

من نباید بنویسم قبل از اینکه جوهر تو خشک بشه!از اولین نوشته ی پاییزیت که دلم می خواد باهاش زار بزنم!

پری چهره کاتب مجد چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ب.ظ http://www.babaee.persianblog.ir

سلام رفیق
من تازه خواندمتان
بیایید و بنویسید

دیگه باید بنویسم!

دخو پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ http://dakho.blogsky.com

چه پاییز پر رنگی شد رفیق !!!

به رسم رفاقت و مهر

دستت طلا

مخصوصا اون نارنجیش که هنوز به چشم نیومده.دم دمای آبان که بشه خودشو میکشه بیرون.

باران پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ق.ظ http://man-baranam.blogfa.com/

نه داداشی شوخی نیست
من امسال پیش دانشگاهی ام بعدشم کنکور دارم

اینکه بهتره یه سال وبم بسته باشهــــــ

توی این مدت شاید بتونم بیام سر بزنمـــــــــ


توی وبلاگ قبلیت نمیدونم چرا نظر نمیذاشتم ؟؟
وبلاگ جدیدت رو هم خیلی دیر پیدا کردمــــــ

حیفـــــــــ

این ایدی یاهوی من.....
بایـــــــ

منم از روی سهل انگاری باشید یه سال دیگه بخونم!ولی هر چند وقت یه سر بزن.مثلا جای سینما رفتن بیا اپ کن!!

اختر پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ http://chitaaa.blogfa.com

باران خانوم خوب منم کنکور دارم. دلیل نمی شه دوستامو تنها بذارم که!
****
پاییز شده ها. د دست بجنبون.

خوب اختر!جان مهم اینه که به یاد هم باشیم!!

یکم فرصت بده میارمش رو ورق!

ابله پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ب.ظ

ای بابا...
با بوی گل چه میتوان کرد؟!
پاییز واقعی اومد...

با بوی گل مستی کن.

حسام پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ

حسین نوشتم یکم پاییز بنویس دیگه
بیا رفیق

امد

پاییز با غم آمد.

حسام پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ

که این اشکها خون بهای عمر رفته من است.
به حرمت خیسی نگاهت تمام قد خبر دارم رفیق
فدایی داره این دل./
حسین بنویس خالی شه رفیق عزیز برادر داداش...

نوشتم داداش.الان وقت خالی شدن نیست!

وصال چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:42 ب.ظ http://najvayejonoon.blogfa.com

استاد داشت درس میداد
داشت یه متن رو ترجمه می کرد:
بچه ها برای خندیدن به چیز های بزرگی احتیاج ندارند و چه بسا به چیزی احتیاج ندارند
گفتم: از بس دیوانه اند این بچه ها
بی تعارف کفت :
تو دیوونه ای که به اونا میگی دیوونه


شاید لازم است دیوانه باشیم تا بتوانیم از زندگی لذت ببریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد