باید فراموشت کنم/ چندیست تمرین می کنم/ من می توانم ! می شود !/ /آرام تلقین می کنم/ حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ..../ تا بعد، بهتر می شود ..../ فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم/ من می پذیرم رفته ای و بر نمی گردی همین !/ خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم/ کم کم ز یادم می روی/ این روزگار و رسم اوست !/ این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین می کنم
تو دیگه برنمیگردی،آخر قصه همینه.
+به تخمای نداشته دخترِ نداشتم.
سلام.
پــسر تو هنوز نوجوونی ٫ میتونی فراموش کنی ٫ مطمئنم...
بهترین کار هم همین حواله کردن به تخم های گرامی است و بس...
اینایی که دارم اینجا میگم کرسی شعری بیش نیست.تو جدی نگیر.
حسین ٫ حالا حالا ها وقت هست واسه دوباره عاشق شدن رفیق.
الان نه ٫
۲ / ۳ سال دیگه خودت به این نتیجه میرسی.
اعصابت رو خورد نکن پسر.
ای کاش من هم می شد بر می گشتم به این دوره و به این سنی که الان تو داری...ای کاش...
عجب چیزی...
به چی؟
به جفت تخمان نداشته دختر نداشته ام!
تمرین مرگ می کنم رو گود این پیاده رو
رو گودی این دور برگردونا...
www.RahnamaNet.com
راهنمای نیازمندیها در اینترنت
مگه میشه نتونست.اما چه جوریش مهمه نه؟
نه حسین تو تهرون لعنتیم داداش
باخبریم
سلام
آقا مام لذت بردیم دم شما گرم
پانوشت دوم !
که چی؟
یعید می دانم اگر این قضیه ی رفتن نبود ، کسی به فکر اختراع حروف الفبا می افتاد .
مرسی!
به هیچ ات ، نیست ، نبود ، نماند ..
رفت.نماند.به هیچ ام نبود.
رهای عزیز
می خونمت
اما نمی تونم نظری بدم
این کامنت فقط و فقط جهت ابراز وجود بود
دوست ندارم بهت بگم حسین
دوست دارم بهت بگم رها
حس خوبی بهم میده
خوش باشی مرد
تمرین نمیخواد حسین.
فقط یه لحظه است.
باید یهو انجامش بدی.
یهو پات و بزار رو دلت.
بعدش یه نفس راحت...
مثل کندن دندون میمونه با انبر دست!