تعبیرهای خوبی داشتی مثل همیشه. "بدون" تو و "بی" جریان در کنار هم از زیبایی کارت کم کرده. شاید بهتر بود شعر رو با اشاره ایی به نبودن "او" شروع میکردی. مثلا بگی: قهر کرده ایی. رودها بی جریان اند. ماه بی تو دلش قرص نیست. احساس میکنم میتونستی از کلمات مدرن تری استفاده کنی. تعبیرهات به روز هستن اما واژه ها ساده ن. مثلا میشه به جای "توی" چشم آفتاب که محاوره ایی هم کرده زبانت رو بگی: می شود لنگ ظهر به آفتاب زل زد!
کوه و دشت خیلی ساده و مستقیم بیان شده. شاید بشه گفت مثلا: سری به زندگی بزن. زمین دیوانه ی آشتی کردن توست!
در کل خخیلی وشحالم از اینکه جز افرادی هستی که شعرهاش حس مثبتی داره. عالی بود.
پرنده ی چشم های تو هنوز باز است!!!! فوق العاده بود... این یکی از جمله هایی که همیشه تکرارش میکنم اما نمیتونستم به خوبی کامل کنم احساسمو. دیگه از کامل نبودن حرفم سردرد نمیگیرم! خیلی ممنون!!!
هی حسین واقعا تعبیر هات عالی بودن ..اینکه نبودن یک نفر رو این جوری نشون دادی که چه تاثیری رو اطراف می ذاره
خیلی پیشرفت کردی آفرین :)
تعبیرهای خوبی داشتی مثل همیشه.
"بدون" تو و "بی" جریان در کنار هم از زیبایی کارت کم کرده. شاید بهتر بود شعر رو با اشاره ایی به نبودن "او" شروع میکردی. مثلا بگی: قهر کرده ایی. رودها بی جریان اند. ماه بی تو دلش قرص نیست.
احساس میکنم میتونستی از کلمات مدرن تری استفاده کنی. تعبیرهات به روز هستن اما واژه ها ساده ن. مثلا میشه به جای "توی" چشم آفتاب که محاوره ایی هم کرده زبانت رو بگی: می شود لنگ ظهر به آفتاب زل زد!
کوه و دشت خیلی ساده و مستقیم بیان شده. شاید بشه گفت مثلا: سری به زندگی بزن. زمین دیوانه ی آشتی کردن توست!
در کل خخیلی وشحالم از اینکه جز افرادی هستی که شعرهاش حس مثبتی داره.
عالی بود.
و این روزها بدون تو چه عجیب و تلخ در جریان اند...
این پرونده هیچگاه مختومه نمیشود
من یک قاضی هستم،
که شیفته ی متهم شده
[صدای ضربه چکش بر میز]
لطفا سکوت را رعایت کنید
این جلسه تا ابد ادامه دارد
هوم...
هر روز به نوعی!
یک روز باز می شود
روز دیگر بسته
برزخی بیش نیستتتتتتت.
سلام دوست عزیز .. خواندم . بسیار لذت بردم . حرفی نیست ... سلام یعنی خداحافظ
با 2 پست پشت سر هم به روزم
دعوتید با افتخار
آخ از جمله ی آخر
موفق باشی
عالی بود... ماه دلش بی تو قرص نیست...
سلام دوست شاعرم
با کاری تازه به روزم با احترام دعوتیدبه خوانش جهت استفاده از نظرات شما
رضا قنواتی
یک عاشقانه ی عالی...
از اونایی که خیلی دوسشون دارم...
اینروزها اینگونهاَم:
با کابوسی از خواب میپرمْ که میگوید
راهِ برگشت را بستهاَند ستارهها !
پرنده ی چشم های تو هنوز باز است!!!!
فوق العاده بود...
این یکی از جمله هایی که همیشه تکرارش میکنم اما نمیتونستم به خوبی کامل کنم احساسمو.
دیگه از کامل نبودن حرفم سردرد نمیگیرم!
خیلی ممنون!!!
پرونده ی چشمهای تو ..
آورین!
بی تو به اندازه ی غروب بیستون دلتنگم ...
...
با این شعرهای زیبا، به گمانم که مهمان همیشه ی شما باشم بزرگوار ...
لُطف می کنید