از یه سوراخ کوچک قد یه بند انگشت زل زدن به دنیا یه وقتایی همه هستی.../
آره حسام.
یه ضعیفه
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ
پس موقع رفتنش اعلام حضور داشته اون معشوقه
نخیر!فقط تخیل بود.
س.ن
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 08:29 ب.ظ
تو میروی و من اشکهیم را از تو پنهان میکنم وخندهای تلخ تمام صورتم میشود با بغضی که همه ی وجودم را گرفته و تک تک ثانیه های رفتنت بر من هزار قرن می گذرد (اینجا که میام همینطوری دستم میره رو کیبوردو مینویسم
فاطمه
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 10:59 ق.ظ
دستهاش سرد بود یا داغ پر از حرارت و اضطراب . داغی ممتد برای زمانی که بالا برد و تکون داد. نه شایدم سرد بوده و پر از اضطراب. دوست داشته بره باید میربفته!!! معشوقه ات را باد برد دستاشو برد نه باد باعث شد دستاشو تکون بده
خب من کاملا چت کردم و دری وری گفتم رفیق. اهمیت نده چی گفتم!!
وقتی پریود شد مغزت .هویتت رو تو قدم زدن شبونت دفن می کنی تا دیگه هیچ جا اثری ازت نباشه. دوره ات مبارک.محصولات ایزی لایف.این یه رازه که فقط خودت ازش خبر داری.
freezing moment when u turned ur head n waved goodbye where is my luv where is my luv....
میشه اینجا فارسی حرف بزنیم!
س.ن
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 05:11 ب.ظ
من که بودم
س.ن
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 05:14 ب.ظ
لطف داری رفیق خراب مرامتیم ما هستیم زیر سایتون
دیگه کم کم باید واست آستین بالا بزنیم.یه وب را بندازیم.
یه ضعیفه
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 05:44 ب.ظ
حالا چرا دعوا داری ؟/ اون چه وعضه گفتن نه خیره ؟؟؟ تهرونی ؟؟ جای ما هم دودودم تنفس کن / یه خورده بذار فقط خودم میام تهرون تو همین یکی دو روزه استشمام می کنم
آره. اونجوری میگم نخیر که شبه ای باقی نمونه.
س.ن
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ
تا باشه از این استین بالا زدنا فعلا که نه واسه تابستون الان درگیر درسام ولی کلا تنبلم هیچ تراوش ذهنی ندارم که بخوام وب بزنم می ام بهتون سر میزنم تا اینترنتم بر پا باشه
سقوط سکوت...
همیشه رویِ خط.
از یه سوراخ کوچک قد یه بند انگشت زل زدن به دنیا یه وقتایی همه هستی.../
آره حسام.
پس موقع رفتنش اعلام حضور داشته اون معشوقه
نخیر!فقط تخیل بود.
تو میروی و من اشکهیم را از تو پنهان میکنم وخندهای تلخ تمام صورتم میشود با بغضی که همه ی وجودم را گرفته و تک تک ثانیه های رفتنت بر من هزار قرن می گذرد (اینجا که میام همینطوری دستم میره رو کیبوردو مینویسم
نگرانت بودم وقتی نبودی.
دردناکه
دل آدم می لرزه
و دستهای من.
یعنی رفت؟
خیلی وقته ساحل!
می رود
و با رفتنش
ارام من را می برد
گفتمش نرو.رفت.
سقوطی ممتد درون دستهای متحرک
یارای ایستادن ندارم رفیق.
دستهاش سرد بود یا داغ پر از حرارت و اضطراب . داغی ممتد برای زمانی که بالا برد و تکون داد. نه شایدم سرد بوده و پر از اضطراب.
دوست داشته بره باید میربفته!!!
معشوقه ات را باد برد دستاشو برد نه باد باعث شد دستاشو تکون بده
خب من کاملا چت کردم و دری وری گفتم رفیق. اهمیت نده چی گفتم!!
واقعا متاسفم رفیق.تقصیر منِ.
سلام ... بازم عالی ... چه طوری رفیق؟
سلام...میگذره رفیق.
وقتی پریود شد مغزت .هویتت رو تو قدم زدن شبونت دفن می کنی تا دیگه هیچ جا اثری ازت نباشه.
دوره ات مبارک.محصولات ایزی لایف.این یه رازه که فقط خودت ازش خبر داری.
نه رفیق.اینم جواب نمیده.
.
.
.
...!
freezing moment when u turned ur head n waved goodbye
where is my luv
where is my luv....
میشه اینجا فارسی حرف بزنیم!
من که بودم
لطف داری رفیق خراب مرامتیم ما هستیم زیر سایتون
دیگه کم کم باید واست آستین بالا بزنیم.یه وب را بندازیم.
حالا چرا دعوا داری ؟/
اون چه وعضه گفتن نه خیره ؟؟؟
تهرونی ؟؟ جای ما هم دودودم تنفس کن / یه خورده بذار فقط خودم میام تهرون تو همین یکی دو روزه استشمام می کنم
آره.
اونجوری میگم نخیر که شبه ای باقی نمونه.
تا باشه از این استین بالا زدنا فعلا که نه واسه تابستون الان درگیر درسام ولی کلا تنبلم هیچ تراوش ذهنی ندارم که بخوام وب بزنم می ام بهتون سر میزنم تا اینترنتم بر پا باشه
به امید خدا.
اگه واقعا عاشقت باشه برمیگرده
هست.
...!
چشمهاتو دریاب :(
چشماش و چیکارکنم!
من اولین باره بهت سر می زنم.
زیباست .حس غم انگیزی داشت.
سقوط اشکهای کمد چشمهایم
با صدای قدم هایی که دورتر و دورتر می شوند.
زیبایی،زیبایی می آفریند.
ورود پرتابه ذهنت به دروازه جدیدی از درد رو تسلیت می گم... شادمانه...
دردِ کهنه ای شده فروغ.
نگاهم به پیچی است که بعد از آن تو دیگر نبودی
باجاده نپیچیدیم.