گفته بودم ادمای اون روز به هزار تا دلیل جز وبلاگ نویسی میتونستن دور هم جمع بشن.انگاری هیچ ویژگی مشترکی بینمون نبود اگه میخوای تکرار کنی محدودش کن.ادمایی که میخوای باشن رو انتخاب کن حتی اگه ۴نفر بشن.بعد یه تصمیم مشترک بگیرین.مثلا قرار بزارین که بهترین کارا جمع بشن و یه نفر مسئول پیگیری بشه واسه چاپ نوشته های مثلا سه تا بلاگر.خودت فک نکردی تا حالا که حیفه کوریون و بعدش ارشه چاپ نشن و مخاطب وسیعتر پیدا نکنن؟ خواهشا رو پیشنهادم حسابی فک کن و جواب بده.اصلا مشکلی نیست که تو تکرا بعدی من نباشم
میگم یه تغییر جنسیت بدی راست کار خودته.../
ما از اولش مردونگی مون ... بود.
یه دوره کار اموزی بذارید لباس فرمم بدید ماشین خونه بدید پایه ایم
الان خواستی بگی خانومی!یا روابط عمومیت بالاتست!
این حسام همیشه حرف راستو میزنه
میگن هر راست نشاید گفت!
محدودیت سنی نداره !؟!
باکره بودن یا نبودنشم حسابه ؟!؟!
+5سال سابقه نویسندگی...
من سراغ دارم چنین کسی رو! مجرد هست ، روابط عمومیش خداست اما متاسفانه خانم نیست ، 2جنسه هست!
بیارم خدمتت؟!
ما که خودمون وبلاگ داریم
دیگه دیگه
خدایی سر کاریه ؟
سارا دیگه کلام آخر و اومد...
حالا می خوایش چکار؟
از آن شعر های کرسی بود!!
می خواهی چکار؟! :))
بذارمیش داخل ویترین!
میخوام میز و قلم و تحویلش بدم.تا اینجا شاید دوباره...
dont like!
شاید دوباره چی رونق بگیره ؟مگه لباس فروشیه
فروشیه...
از فیلم لذت بردی؟
البته به نظر میاد اینطور باشه...
مشخصا لذت بردم!
حالا چرا خانم؟ عجبا
مگه چیه!
دیگر به چه نیاز است؟
حمایت ارتش و امام!
ساعت کاریش چه طوریه ؟
24 ساعت شبانه روز.یه بند.
اون خانمی که میگی با اون وجنات انقد سرش شلوغ الانه که وقت نداره بیاد قلم ملم تحویل بگیره از تو
ما قلم به کسی تحویل نمیدیم دخترِ حوا.خیالتان جمع و جور...
چرا خانم کلک ؟؟؟؟
تو ام حسین؟؟؟!!
آره منم!شما؟
چه خوب که باز هم کاری هست ...
بله...
همه جورشو هستم !
خوبه...
منم هستما
منم هستم از قلم نیفتم
نه،حواسم جمعته!
یاد کرسی شعرهای دم خونه ی ابو...ب افتادم
دقیقا کدوم،تعداد بالاست...
حیف من کنکور دارم ..
نمیشه رزرو کنم؟
اره مجردش مهمه
فرقی نداره
نبینم حرف از رفتن بزنی !
همین نویسنده ی مرد مجرد مهربون خودمون کافیه ... میخوای دست زیاد کنی که چی بشه ؟
بنویس . بنویس حسین عزیز ./
چرا حرف تو دهن میذاری!
من !؟
همیشه مبهم!
حالا کی قلم رو میخوای تحویل بدی بری حسین...؟
یعنی الان میخوای برم دیگه؟هر وقت شما بگی.
اینجا جای این کارا نیست پسر
میدونم،حرمت داشت.
wow
این آگهی به خاطر اینه که من گفتم به کار نیاز دارم؟
شاید ادامه پست شما!
هستیم ها!!!!
کدوم عمو هومن؟؟؟
مثل اینکه اشتبا کردم دوباره.من و ببخشید!
گفته بودم ادمای اون روز به هزار تا دلیل جز وبلاگ نویسی میتونستن دور هم جمع بشن.انگاری هیچ ویژگی مشترکی بینمون نبود
اگه میخوای تکرار کنی محدودش کن.ادمایی که میخوای باشن رو انتخاب کن حتی اگه ۴نفر بشن.بعد یه تصمیم مشترک بگیرین.مثلا قرار بزارین که بهترین کارا جمع بشن و یه نفر مسئول پیگیری بشه واسه چاپ نوشته های مثلا سه تا بلاگر.خودت فک نکردی تا حالا که حیفه کوریون و بعدش ارشه چاپ نشن و مخاطب وسیعتر پیدا نکنن؟
خواهشا رو پیشنهادم حسابی فک کن و جواب بده.اصلا مشکلی نیست که تو تکرا بعدی من نباشم
متوجه شدم!میام پیشت...
واقعا نفهمیدم منظورت چیست