این ایهامهات من رو کشته... انتظار داغ جنب ایستگاه صلواتی یعنی منتظر یه چای صلواتی بودنه...؟؟؟!!! انتظار داغ جنب ایستگاه صلواتی یعنی منتظر عشق اونجا وایسادنه...؟؟؟!! انتظار داغ جنب ایستگاه صلواتی یعنی انقدر اونجا سماور روشنه که اون محیط رو برای منتظر بودن داغ کرده...؟؟؟!!! شاید هم حسین منتظره یه معجزه از طرف حسین هست... اما من میگم این حسین قمار با بهتر برای خود معجزه می کند... اوووووه چقدر تحلیل کردم این پستت رو...!!!! :)
بلاخره کاره تو هم به ناکجا آباد انتظار کشید ای بابا کمال همنشین درت اثر کرد
بیا اسمتو عوض کن بذار منتظره ۲
ای بابا حسین دوباره دلم برات تنگ شده انقد واسه ما کلاس می ذاری که مجبورم هر دفعه دعوتت کنم یا منت کشی بابا دعوت کردن این دورو زمونه خرج داره فکر جیبه ما رو هم بکن خوب اومدی یعنی منتظر بودن رو تو ایستگاه صلواتی صلواتی می دن به شرط صلوات من ترجیح می دم اصلاگ از ۲ کیلومتریه اون ایستگاه هم رد نشم چون انتظارم توان می خوره بیچاره می شم بعد یکی بایدنعشمونو تو این آشفته بازار جمع کنه
همین روزها من نیز خواهم مرد...
تنهایم بگذارید
انتظار داغ !
دوست داشتم این کلمه رو ...
قبلا بت گفته بودم که قمار باز داستایفسکی رو خیلی دوست میداشتم ؟
این ایهامهات من رو کشته...
انتظار داغ جنب ایستگاه صلواتی یعنی منتظر یه چای صلواتی بودنه...؟؟؟!!!
انتظار داغ جنب ایستگاه صلواتی یعنی منتظر عشق اونجا وایسادنه...؟؟؟!!
انتظار داغ جنب ایستگاه صلواتی یعنی انقدر اونجا سماور روشنه که اون محیط رو برای منتظر بودن داغ کرده...؟؟؟!!!
شاید هم حسین منتظره یه معجزه از طرف حسین هست...
اما من میگم این حسین قمار با بهتر برای خود معجزه می کند...
اوووووه چقدر تحلیل کردم این پستت رو...!!!! :)
حسین چه خوب شد که اومدیو گفتی که میدونم دلت گرفته
چیکار کنم از دست خودم؟؟؟
با صدای بی صدا...
هیچوقت نگرفته ام و نخورده ام و نخواهم !
بلاخره کاره تو هم به ناکجا آباد انتظار کشید ای بابا کمال همنشین درت اثر کرد
بیا اسمتو عوض کن بذار منتظره ۲
ای بابا حسین دوباره دلم برات تنگ شده
انقد واسه ما کلاس می ذاری که مجبورم هر دفعه دعوتت کنم یا منت کشی
بابا دعوت کردن این دورو زمونه خرج داره فکر جیبه ما رو هم بکن
خوب اومدی یعنی منتظر بودن رو تو ایستگاه صلواتی صلواتی می دن به شرط صلوات
من ترجیح می دم اصلاگ از ۲ کیلومتریه اون ایستگاه هم رد نشم چون انتظارم توان می خوره
بیچاره می شم بعد یکی بایدنعشمونو تو این آشفته بازار جمع کنه
دیدی چقد فک زدم درد گرفت فکمو می گم
یا حسین پسر
فدایی داری دو آتیشه
چون گفته بودی انتظار داغ ، ذهنم رفته بود به یه اتفاق خوب اما ، اضافۀ آخری نذاشت ..
تصدقت حسین عزیز
شیطون
انتظار داغ بهتر از داغ انتظاره
سیاسی!!!!!؟؟؟
هان؟!
.
.
.
مرد؟؟؟
بازپرس فریاد می زند:
"می توانید منتقلش کنید"...
افسوس کسی نفهمید
این دل لعنتی کشت ما را
دیگر چه سود...
صحنه ی جرم هم که بهم ریخته
به دکتر می گویم:
من زنده ام.ببین...
آرام می گوید:
دلت که مرد تن را می خواهی چه کنی
-لعنتی شاعر شده-
دست و پا می زنم
فریاد می کشم
شاید کسی ببیند
نیست...
یا مرده اند همه
یا وقتی برای مرگهای پیش پا افتاده ندارند
می ترسم
شاعر اعلام می کند...
زمان مرگ:
هشت صبح هر روز...
احیای قلبی می دادیم با امید طلوعی دوباره..
اما بی فایده است..سال هاست که مرده است!
حسین داداش نکنه واقعا مردی
سنگک!؟
عالی بود....
خیلی عالی بود...
سبز باشی!
تو سرمای این شبا چقدر میچسبه... از عزاداری بقیه که بهتره!
یا حسین ...
و این استخوان است
که در انتظار
یک به یک
می پکد و می ترکد
در ...
سال های خماری